مدت دنیا، از نگاه یک طفل معصوم

مامان، خطاب به شوهر خاله: بابا بی‌خیال آقا فلانی! دنیا دو روزه!

پسر خاله (پسر همون شوهر خاله): خاله دنیا دو روزه؟! واقعن که! تا حالا هزار و سیصد و نود و چهار سال گذشته!

۱ لایک
۲۴ مهر ۲۰:۳۹ ماه پیشانو
دلم میخواد کاش الان بچه بودم....

آره :) خصوصن این بچه بودن خیلی خوبه!

۲۵ مهر ۱۲:۰۵ صالح ...
سلام
مگه از نظر ما که طفل معصوم نیستیم عمر دنیا چند ساله؟
دو هزار سال؟
یک میلیون سال؟
یک میلیارد سال؟
چقدر؟
چقدر بین دانشمندان علوم اختلاف نظرهای فاحش وجود داره...
تازه بعضی ها هم که قائل به ازلی بودن نظام خلقت هستن... یعنی هر مخلوقی رو قبول دارن که یه آغاز زمانی داشته اما برای مجموعه خلقت قائل به آغاز زمانی نیستن... و میگن نظام خلقت ازلی هست... 
باز گلی به جمال این طفل معصوم که یه مبدا برای خودش معلوم کرد... و البته مبدا خوبی هم مشخص کرد: آغاز هجرت پیامبر اسلام...
شاید اگر شخصی از افق اعلا به ما و اون طفل معصوم نگاه کنه همین حالی که شما نسبت به اون طفل معصوم پیدا کردید اون شخص نسبت به من و شما پیدا کنه
موفق باشید

سلام

نظرات این طفل معصوم توی هر زمینه‌ای برام خیلی مهم و جالبه و با دقت روی رفتار بچههای متفاوت فهمیدم توی نوع خودش منحصر به فرده. از اون باب یادداشتش کردم و سعی می‌کنم بیشتر بنویسم. :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان