دنده‌ی لج

استاد می‌گفت: «خیلی‌هایی که چپ می‌کنن توی مسائل اعتقادی قابل برگشتن، به شرط این که ما روی دنده‌ی لج ننداخته باشیمشون. که متاسفانه این کار رو می‌کنیم، ما به اصطلاح بچه حزب اللهی ها خیلی‌ها رو می‌ندازیم روی دنده‌ی لج»


*


دلم عجیب شور می‌زنه. برخورد نادرست بخش‌های مختلف حکومتی مثل نیروی انتظامی توی مسائلی مثل حجاب و ناامیدی و روی گردانی مردم از دین و نمایندگانش به دلیل چیزهایی که دیدند یا شایعاتی که شنیدند و تکذیب نشد، داره به سمت بدی می‌بره همه‌ی ما رو. من از ماه رمضان امسال می‌ترسم. از قد علم کردن یک عده جلوی خدا می‌ترسم و بیشتر از اون‌ها، برای خودم نگرانم و کارهایی که می‌تونستم برای خیلی‌ها بکنم و بنا به ملاحظاتی نکردم. خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه.


دسته: کلاس طلیعه

۲ لایک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان