سر شب، چرتم برده بود. از بیحالی و کسلی. حال بلند شدن نداشتم، به حالی که کار زیاد داشتم. توی عالم خواب و بیداری، صدایی توی گوشم چرخ خورد: « ... و اذا محصوا بالبلا، قل الدیانون...»*؛ با تاکید شدید روی تشدید لام و دال دو کلمهی آخر. انگار زمان برداشته شده باشد، سالهای بین لبهای مبارک ابا عبد الله (ع) و گوش من برداشته شده باشد و جمله ادا شده باشد... این جمله، این جملهی امان و فغان، این جمله که روزگار آدم را سیاه میکند.
* الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون | به زبان ساده: مردم بندهی دنیایند و دین، لق لقهی زبانشان، دور آن جمع اند تا آب و نانی دارند و آن هنگام که بلا تکانشان میدهند، چه کم اند دین داران!
۱ آذر ۹۶