زندگی دو لایه

برای ما در عالم هنر قدم زده‌ها، همه چیز به رنگ و توصیف تصویری قابل تعبیر است. مثلا همین زندگی. یک وقت‌هایی با رنگ‌های درخشان و غلیظ و جان دار به چشم می‌آید، یک جاهایی کدر و خاک گرفته. اصالت با وقت‌هایی است که رنگ‌ها پر و خالص اند؛ آن حالت غبار عارضی است. مثل یک مجله‌ی چاپ شده روی کاغذ گلاسه با عکس‌های واضح و درخشان که دلت می‌خواهد جای نهار و شامی بخوریش بس که خوب و زیباست، که روی یک صفحه‌اش به دلایلی یک کاغذ پوستی یا کالک چسبانده باشند.

حالا زندگی کجاش رنگ‌های اصیل است؟ آنجا که عاشقی، آنجا که حرف‌های خوب می‌شنوی، آنجا که خوب‌ها دورت را گرفته‌اند، آنجا که انسانی، آنجا که چیزی درونت قل می‌زند و می‌جوشد، آنجا که محبت داری، آنجا که لطیفی.

و کجاش کدر؟ روزهایی که غافلی، روزهایی که نمی‌دانی چطوری گذشت، وقت‌هایی که حس بی‌برکتی حالت را می‌پیچاند، روزهایی که حس می‌کنی فرقی نکرده‌ای یا عقب‌گرد داشته‌ای، وقت‌های بی‌حوصلگی و وقت‌های دلمردگی و روزهای حسرت و افسوس.

به نظر من همیشه برای این که از طراحی صفحات زندگی لذت ببری، راه هست ولی اول قدم آن است که از وجود آن صفحه‌ی‌ اضافی روی صفحات اصلی با خبر باشی! و بعد سعی کنی از شرشان خلاص شوی. به این می‌گویند نعمت آگاهی. طبیعتاً خیلی‌ها -مثل من- ازش بی‌بهره‌اند.


پ.ن: تا چند وقت پیش که هنوز از همشهری دل نکنده بودم، یک ستون هفتگی داشتم توی همشهری جوان به اسم «برکه‌ی کاشی»، در مورد رنگ‌ها می‌نوشتم و چقدر هم نتیجه بهم می‌چسبید. اگر هنوز همشهری‌چی بودم، به یاد آن حس و حال خوب دستی سر این یادداشت می‌کشیدم و می‌دادم چاپش کنند، اما اکثرا لطف این که خیلی‌ها نخوانندم برایم پر کشش تر است.

۲ لایک
۰۱ دی ۲۳:۱۹ احمد احمدی
هنر مقوله عجیب و خیلی خاصیه. از بین انواع هنرها عجیب ترین شون برام این آخری هست؛ جناب سینما.

همشهری جوان!
این هفته ویژه نامه آغاز چهاردهمین سال انتشارشون هست!
من هم چندباری یادداشت هام اونجا چاپ شد؛ البته تو صفحه مخاطبان!!!
من با این مجله بزرگ شدم؛ از 84 تا 96 و اون زمستونی که رفتم تحریریه ه ج از خاطرات جالبم هست و بهترین مرور نویس (ری ویو نویس) کتابی که میشناسم رو هم دیدم؛ دکتر احسان رضایی عزیز
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان