عاشقم بر همه عالم، حتی شما دوست عزیز، که پدر ما رو دراوردی :))

من توی یک سال اخیر، بعد از ازدواج، چیزهای زیادی رو یاد گرفتم که برای عمر یک ساله، واقعا زیاد بود.

اما شاید درک و لمس یک نکته برام بسیار مبنایی و عمیق بوده و می‌تونم بگم به تنهایی تونسته روش و منش من رو برای ادامه‌ی زندگی عوض کنه و اون این که:

 

من مسئول نجات همه‌ی عالم نیستم و گاهی حتی، غصه‌ی کم و کاستی‌هایی که توی اطرافیان می‌بینم و ضرر یا فشار مستقیمش به خودم میاد رو هم نباید بخورم. عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست.

باید بگذارم که بگذره. رها، رها، رها و نه یک رهای غصه دار، که یک رهای خوش باشم؛ الکی و گاهی بی‌منطق و احمقانه خوش. چون بعضی جوریدن‌ها و جویدن‌ها خیلی بی‌حاصله و سر سوزنی ثمر نداره.

۷ لایک
۲۹ خرداد ۰۰:۰۸ دخترِ بی بی

کاش میشد غصه نخورد...

نمیشه.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان