ذکر تو در حلقه‌ی آتش خوش است


ناد علیا که علیت ولیست

نادعلیا که ولیت علیست

پیش وجودش چو تویی کالعدم

ناد علیا علیا دم به دم

عزم سفر کرده دلم تا علی

ناد علیا علیا یا علی

دل همه دم یاد علی می کند

ختم خوش ناد علی می کند

یاد تو چون وقت جنون دل است

شعر نه این لخته ی خون دل است

شعر کجا و خم ابروی تو

وهم کجا و شب گیسوی تو

حد تو در حیطه ی تعریف نیست

رسم تو هم قابل توصیف نیست

نفس کجا وسعت معنای تو

واژه کجا طلعت زیبای تو

جان ز تن خسته برون می کند

مدح تو را باخط خون می کند

وصف تو با نغمه ی دلکش خوش است

ذکر تو در حلقه ی آتش خوش است

هر دو جهان شعله ور از ذکر تو

وای چه پهلو شکن است عشق تو



پ.ن: شاعرش را نمی‌شناسم، اما هر که هست، علی نگهدارش ...

پ.ن 2: از اینجا گوشش بدید

۱ نظر ۲ لایک
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان