خیلی وقتها میشد که بنشینم با خودم فکر کنم که چه کارهی عالمم. با یک حساب سرانگشتی که آبا و اجدادم که بودهاند و از کجا آمدهام و آمدنم بهر چه بود و چقدر آدمهای عجیب و غریب در زندگیام آمد و رفت داشتهاند و قص علی هذا، خیالم راحت میشد که هر کجا کج بروم چیزی هست که به دادم برسد. اندکی گذشت و در پنج متریام آدمهایی به ته دره سقوط کردند که اصل و نسبشان و اتفاقات معجزهوار زندگیشان پشت آدم را می لرزاند و به آن مینازیدند. من حتا فرصت نکردم دست یاری به سمتشان دراز کنم. نتیجه گرفتم که با خدایی روبرو هستم که شوخی ندارد وقتی می گوید: «هرکه را بخواهیم هدایت می کنیم». معلوم نیست بتوانیم آنطور که از ما خواستهاند زندگی کنیم؛ فقط امیدوارم آن لحظه که میمیریم مسلمان باشیم و قبلش رسیده باشیم حقوق مردم را ادا کنیم.
+اگر هنوز پدر و مادر در قید حیات دارید، التماسشان کنید برای عاقبت به خیریتان دعا کنند؛ مگر خدا به آبروی آنها به مارحم کند.