سهم من و تو از روزهای بارانی
یک نگاهِ کشدارِ است به پنجرههایی که دم دستمان اند
انگار که سیل همهی خیابان ها را
ماشینها را
پیاده رو ها را
خانهها را
شهرها را
برده باشد
من و تو مانده باشیم
در دو جزیرهی دور افتاده
با دو پنجره
همین!
۲۶ مهر ۹۴