آنان که حسینع را خواندند، به او وعدهی یاری دادند، از فرستادهی او با چنان شور و هیجان استقبال کردند، بیعت او را پذیرفتند اما چون وقت کار شد به دشمن او پیوستند و برای خشنودی وی او را کشتند، و یا آنکه هر یک از گوشهای فرا رفتند و در خانه را به روی خود بستند و یا بر بلندی رفتند و بر مظلومیت او گریستند و از خدا خواستند تا او را یاری دهد! وقتی همه چیز پایان یافت، خاطرشان آسوده شد و به خود گفتند که «رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت».
حکومت دمشق و دست نشاندهی او در کوفه هم پنداشتند پیروز گشتند. حسین که از میان رفت، دیگر چه کسی قدرت مخالفت با آنان را دارد؟ هر دو دسته اما حساب یک چیز را نکرده بودند؛ حساب مکافات را! هیچ عملی در طبیعت بیعکسالعمل نخواهد ماند. عکسالعمل ممکن است فوری پدید شود و ممکن است سالها یا دهها سال مدت بخواهد، اما بالاخره پدید خواهد شد. این سنت آفرینش است. این قانون خداست که دگرگون نخواهد شد. ستمکار باید به کیفر خود برسد. خون مظلوم باید خواسته شود.
*توضیح عنوان: علیع : یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم/ روزی که مظلوم حق خود را میستاند٬ سختتر است تا روزی که ظالم بر مظلوم ستم میکند.
+ من از این چند خط نوشتهی سید جعفر شهیدی در کتاب «قیام حسینع» بر همهی کسانی که ظلم میکنند، آبروی کسی را میریزند، امانتهایی را نگه نمیدارند، به خیرخواهی دیگران پشت میکنند و دیگران را به آن بدبین میکنند، بیم دارم. قلبم به درد میآید و حالم دگرگون میشود از اینکه عاقبت چنین کارهایی را برای آنها میبینم و دلم میخواهد همه چیز را به اول ماجرا برگردانم و با تمام قوا نگذارم قصه به چنین جایی ختم بشود.
+من از خودم، از آزمایشهایی که نشدهام، از امتحانهایی که پس ندادهام، از فتنههایی که به آن مبتلا نشدهام تا میزان قوام و دوام خودم را بسنجم، بیشتر بیم دارم...