آدمه دیگه، دلش می‌خواد!

باید یکی از همین روزا نقشه‌م رو عملی کنم. اگر صبحِ آفتاب نزده از خواب بیدارم شم، مو لای درز برنامه‌م نمیره. بدون روشن کردن هیچ چراغی و با نور گوشی و البته توی کمترین زمان باید وسایلم رو جمع کنم و آماده شم. شایدم لازم بشه از شب قبل همه چیز رو آماده کنم تا بیشتر توی وقتم صرفه جویی بشه. قطر خونه رو با نوک پنجه پاورچین پاورچین گز کنم و سوییچ ماشین و کفش‌هام رو دزدکی بردارم. در رو باز کنم و کفش‌هام رو بپوشم. احتمالا زمان بستن در با کلی استرس  مواجه می‌شم. آخه باید یه طوری بسته بشه که کسی از خواب نپره و برنامه‌هام بریزه به هم. باید جوری در رو ببندم که آب از آب تکون نخوره. شاید حتی مجبور شم از چند وقت قبل لولاهای در خونه و در اتاقا و در کمدا رو گریس کاری کنم، که با قژقژ رو اعصابشون مغزم رو گاز نزنن. باید پله‌ها رو مثل یه جنایتکار حرفه‌ای برم پایین که هیچ ردی ازم باقی نمونه و هیچ همسایه‌ی سحرخیزی یادش نیاد که منو دیده. احتمالا شب قبلش باید ماشین رو بیرون از پارکینگ پارک کنم که کسی بیرون آوردن ماشینم رو نبینه. یه کار دیگه هم نباید یادم بره: چک کردن اخبار هواشناسی برای برفی نبودن اون روز. دلم نمی‌خواد بیام بیرون و یه خروار برف روی ماشین ببینم٬ که کلی زمان‌بندیم رو بریزه به هم. باید از حیاط با احتیاط رد شم و وقتی سوز سرما و باد صبا دست به یکی می‌کنن که مغز استخوانم رو نشونه بگیرن بپرم توی ماشین. امیدوارم ماشین زود گرم شه که کسی توی خیابون غافلگیرم نکنه. چراغ‌ها رو روشن کنم٬ راه بیوفتم و برم دنبال کسی که باهاش از چند شب قبل هماهنگ کردم و توصیه کردم خیلی دقت کنه که کسی رو بیدار نکنه تا همه چیز دود نشه بره هوا. بعد که سوار شد٬ بعد که مطمئن شدیم هیچ کس دنبال ما نیست و بعد که حسابی از دزدکی در رفتن و این حجم از خریت ذوق زده شدیم، فرمون رو کج کنیم به سمت مرکز شهر تا قبل طلوع آفتاب بین یه عالمه تاکسی دار سیبیلو و مرد گردن کلفت تو یه طباخی چرک و کثیف یه کله پاچه‌ی دبش بزنیم!


+از مجموعه‌ی «گاهی خریت قلقلکم می‌دهد»ِ طفل کبیر نَصَرَها الله !

۲ لایک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان