فکرش را نمیکردم نوشتن از سید موسی انقدر دشوار و پیچیده باشد. نوشتن از کسی با آن ویژگیهای منحصر به فرد و صفتهای عجیب و غریب، مثل محصور کردن کهکشان در حقله ممکن نیست. عقل نمی پذیرد و عالم امکان ضد آن تلاش میکند و ظرف و تلاش کننده اش را نابود میکند. عقلم مدام از شاخه ای به شاخه ای پرید و بین ابعاد وجود امام سرگردان شد. پر از کلمه بودم و کلمات کنار هم نمینشستند. پناه بردم به عکسهای سید موسی. از بین عکسهایی که از او هست، آن هایی را بیشتر دوست دارم که لنز مصطفی چمران ثبت کرده. نور، رنگ، سایه و حس و حال همین چند فریم عکس، با همهی عکسهای امام موسی فرق میکند. اصلا انگار یک نفر نیست. امام موسی نیست؛ یعنی فقط امام موسی نیست؛ به هم رسیدن دو دنیای بیانتهاست و دو دریای بیکران، در چند فریم عکس: «مرج البحرین یلتقیان». باید از نگاه عاشقی به بزرگی مصطفی چمران، به معشوقی به وسعت امام موسی نگاه کرد و آن نگاه را با پای چوبین عقل درنوردید تا به ظرف قلم رسید. و الا تا هیچ وقت نوشتهی من از یک جمله و یا یک کلمه فراتر نمیرفت. «ما برای انسان گرد آمدهایم*». این جملهی معروف امام صدر است زمانی که لبنان هزار پاره را میخواست به هم متصل کند. تمام وجود امام همین است. در همین چند کلمه خلاصه میشود. خلاصه که نه، عصاره و چکیده میشود، فشرده میشود و برای همین من هرچقدر هم که تلاش کنم قد فکرم به دیوار بلند وجودش نمیرسد. برای انسان و از انسان نوشتن، کار آدمهای هم سنخ انسان است. یکی مثل چمران، که میتواند در چند کادر ثبت کند خندهی انسان، تفکر انسان و عزم انسان را.
*اجتمعنا من اجل الانسان