می گیری عاقبت دستانم را؟

از نشانه های مسلم و قطعی ایمان، شجاعت است. مومن باید دل شیر داشته باشد. مومن از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسد. مومن ولی اش خداست. حاج آقا می گفت مومن حتی از نفس و شیطان هم نمی ترسد و در گرفتاری ها خدا را ولی خودش می داند. خدایا کی می شود که تو ولی دل ما بشوی؟ چه می شود هر چه قرارداد اجاره ای است را فسخ کنی و بگویی این چهار دیواری مال خودم است و خودم می خواهم ساکنش بشود؟ به عزت و جلالت سوگند، این دل از آمد و رفت مستاجران بی لیاقت، خسته شد.

۲ لایک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان