خوب است که روز اول رجبت را در حالی صبح کنی که در یک منبع انرژی همنشین یک خانم ساده ی بی ادعا باشی که تو را به چای و قرص نعنا دعوت کند و شبش با آدم هایی هم قدم باشی که یکیشان به تو کبوتر سفالی آبی هدیه بدهد و دیگری یک لیوان ذرت مکزیکی دبش!
راستش فکر می کنم سال نوی من امروز تحویل شد. مثل مادری که بار شیشه اش را بعد از کلی زحمت و درد، دیر زمین می گذارد اما کودکش از همه ی کودکان بیمارستان سر حال تر و سالم تر است، دارم پر در می آورم!
۲۲ فروردين ۹۵