آقای جوادی آملی بهانه ست، مسئله ماییم

در مورد آقای جوای آملی، چند جمله‌ای می‌دانم، کتاب مفاتیح الحیاه ایشان را می‌شناسم، چند توصیه‌ی اخلاقی و مطلب فلسفی و چند کلمه‌ای در باب هنر شنیده‌ام و همین؛ یعنی شناخت من از ایشان شناخت جامع و کاملی نیست و سابقه‌ی طولانی هم ندارد اما به طرز عجیب و غیر منتظره‌ای در این چند روز متوجه شده‌ام هر که به هر میزان به ایشان می‌تازد به سرعت باور نکردنی از چشمم می‌افتد، به طوری که دلم نمی‌خواهد دیگر کلمه‌ای از نوشته‌های آن آدم را بخوانم! از طلبه گرفته تا آدم‌های معمولی و دانشگاهی و باسواد و بی‌سواد. ملت بی‌انصافی هستیم که یک خطا را (بر فرض این که خطا باشد) با یک عمر خوبی تاخت می‌زنیم و همه کار را ول کرده‌ایم و دلمان لک زده برای بیانیه دادن و نظریه پردازی و داد و قال در موضوعات بی‌اهمیت یا مسائلی که اساسا از دایره‌ی تخصص و سواد ما خارج است! بی‌انصافیم، درست مثل برخی زن‌ها که به خاطر یک بار مثلا بدقولی همسرشان یک عمر خوبی او را فراموش می‌کنند! لااقل این یک مورد را قبول کنیم.


پ.ن: توضیحات دفتر آقای جوادی آملی در باب مفهوم واژه‌ی دیاثت را اینجا بخوانید.

۲ لایک
۲۶ ارديبهشت ۲۲:۴۰ صحبتِ جانانه
واضح تر بگویید

چه چیزش واضح نیست؟ :)

۲۶ ارديبهشت ۲۲:۵۲ نویسنده خاص
خواندم
باید سوخت و ساخت
لابد دیگه

۲۶ ارديبهشت ۲۳:۰۸ خانم خوشبخت خانم خوشبخت
آخرش این آقا خوبه یا بد؟

منصفانه سوابق، میزان تحصیلات، برخورد و رفتار اجتماعی، برخورد و رفتار سیاسی، صحبت‌ها و حرف‌های فلسفی، اخلاقی و خروجی‌های ایشون رو ملاحظه بفرمایید، اذعان خواهید کرد که یک واژه‌ی کوچک لایق چشم پوشی بود. واقعیت این است که ما در میان جامعه‌ی روحانیت شخصی به با سوادی علامه جوادی آملی کم داریم و من دعا می‌کنم برای عاقبت به خیری اون عده‌ای که دارند به دلسرد شدن مردم از همین اقلیت دامن می‌زنند.

این واژه را آدم های لات بکار ببرند فحشه ولی ایشون از منظر مباحث فقهی گفته که یک همچین بابی هم در فقه وجود داره و به جز معنای اصلی ایشان به معنای بی غیرتی از این کلمه استفاده کردند.شکر خدا استاد جوادی آملی فرد عالم و شناخته شده ای هستند و این جوری تخریب کردن ها زور بیخود زدنه.

ان شا الله که خدا خودشون حفظشون کنه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان