تصور زندگی دینی آرامی که در آن با هیچ کس در تعارض نباشی و به همه لبخند کشدار برنی و متقابلا آنها هم همینطور باشند، شبیه آن بابایی است که در حال سبحان الله گفتن بود و بهش گفتند حسین(ع) را در کربلا کشتند. کمی مکث کرد ، سری تکان داد و گفت: کار بدی کردند پسر پیغمبر را کشتند و به ذکرش ادامه داد! بعدها گفته بود کاش به اندازهی همان جمله هم از ذکر خدا غافل نشده بودم!
شما هم بوی گند مرداب را از این جملات حس میکنید ؟ چقدر گاهی شبیه اینهاییم؛ دین دارهای آرام، صلحجو و در یک کلام: ناز و مامانی!
۱۲ مرداد ۹۵