حریم زنانگی من ، جایی که قرار است فرزندانی را پرورش بدهم و همسری را امان و جامعهای را به واسطهی این دو آباد کنم، آنقدر مقدس و پاک هست، که بخواهم کسی را برای بازی و شوخی و لذتهای آنی به آن راه ندهم.
من به این میگویم حیا، میگویم عفاف. برایم حجاب داشتن، حریم معقول و منطقی داشتن با مردها به همین قشنگی و مقدسی است. من این حریم مقدس را، با شما که دنبال ماجراجویی هستید تقسیم نمیکنم و اجازه نمیدهم که جز نگاه انسانی به من داشته باشید، چون فقط مسئول خودم نیستم؛ من مسئول شما هم هستم! و جامعهای که فردا فرزندان شما در آن زندگی خواهند کرد؛ و ایمان دارم که فرداها را ، اگر خوب و بدند، ما با تمام رفتارها و تصمیمهای بیرون و درون خلوت و تنهایی خود میگیریم. مسئولیت سختی است اما، من با تمام وجود پایش ایستادهام؛ در جامعه، بین شما، در محل کار، در تمام جلسات، در کلاسهای درس، در سخنرانیها، در صفحات مجازی!
پ.ن: استاد غلامی به شوخی میگفتند خدا، در مورد بعضی چیزها توی قرآن زنها رو مورد خطاب قرار داده، چون از طرف مردها امیدی به پذیرش نداشته! :))
پ.ن: باز هم استاد عزیزمون میگفتند که حضور زن در جامعه حق نیست که بخواد ازش بگذره یانگذره، تکلیفه! و دقیقا همین کار رو سخت میکنه. این که حضور داشته باشی، تمام قد، خوب هم باشی و درجه یک در کارت، اما بازی نخوری و بازی ندی.