بعد از یک عمر خودسازی و کلنجار با نفس، در دفترش این جمله را پیدا کردند: «خدایا! من همهی تعلقات قلبم را از بین بردم ولی از پس تعلق و علاقه به پیشرفت معنوی برنیامدم...»
... و فکر میکنم ای بسا حرص زدنهای به ظاهر معنوی که جز شهوتی برای اثبات و ثبوت و تثبیت «منیت من» نبوده... و فکر میکنم که اگر «او» الگوی من است، چه شباهتی است بین ما دو نفر که دلخوش باشم راهمان یکی است؟
۲۳ دی ۹۵