خیلی دلم میخواست این نکته رو یه جایی بگم. انقدر مطلب مرتبط باهاش خوندم دیگه فکر کنم وقتش باشه!
خیلی مهمه در مورد مسئلهی انتخابات، که هنوز تنورش داغه و نون بعضیها رو میپزه و پوست بعضیها رو میکنه، نگاه ما به آدمهای اطرافمون، به دوستانمون و کسانی که مثل ما فکر و انتخاب نکردند چطوری باشه.
مهمه که یادمون باشه، نه همهی طرفداران این کاندیدا، «خشونت طلب» و رادیکال و دگم و شستشوی مغزی داده شدهاند
نه همهی طرفداران اون یکی کاندیدا، فتنهگر و ضد دین و ضد نظام و رشوهگیر و ...!
البته انتقاد، چه در مورد کاندیداها و چه در مورد طرفدارانشون، اون هم از نوع با اطلاع کافی و منصفانهش حق همهی افراد با طرز فکرهای متفاوت هست و خیلی هم لازمه. ولی خیلی مهمه که ما چطوری خط کشی میکنیم و چه آدمهایی رو با چه مفاهیمی یک کاسه میکنیم و باید فکر کنیم به این که اینجور دستهبندیها (از سمت طرفداران هر دو کاندیدا)، ممکنه چه عواقبی رو در پی داشته باشه.
لااقل من در مورد مشاهدات خودم در بین اطرافیان میتونم بگم، آدمهایی رو دیدم که انصاف و دقت و منطقشون باعث شد بیش از پیش برام ارزشمند و مهم بشن، چه با هم همنظر و همفکر بوده باشیم و چه نه. میتونیم این احتمال رو بدیم که طرف مقابلمون هم مبنایی برای این انتخابش داشته و در نهایت اینطور نتیجه بگیریم که مبنای درستی انتخاب نکرده، یا از مبنای درستش به درستی استفاده نکرده و ... ما هم اگر حرف قابل ارائه، متقن و مستدلی داریم بسم الله! آستینها رو بالا بزنیم و منطقی در مورد مبناهامون با دیگران صحبت کنیم.
پ.ن: شخصا لذت بردم و میبرم از دیدن آدمهایی که میتونن با حفظ روابطشون در مورد نظرات متناقض و متضادشون با هم حرف بزنن. آرزوم اینه که من هم یه روزی این ظرفیت رو توی خودم و روابط خودم ببینم.
توضیح عکس: نماز جماعت و اقتدای صادق زیباکلام به حسین الله کرم / هر دو منتقد سیاسی و در اظهار نظرها ضد هم اند! چه قشنگ میشد اگر ما هم میتوانستیم بین دوستیها و نظرهایمان خطی بکشیم و راحت حرفمان را بزنیم و کاش این باور را داشتیم که صحبت منطقی با آدمهایی که نظرشان متضاد با ماست، به قوام فکر و ذهن ما هم کمک میکند.