مثل جویبار ظریف و مویینی که نرم نرمک سعی میکند از دل صخره و سنگ راه را پیدا کرده عبور کند، اعمال ما و تصمیمات خدایی ما هم سعی میکند از دلهای سخت شدهمان، یا از روحهای غبار گرفتهمان راه نور را باز کند. شاید این که به قول معصوم، خدا اعمال مکرر اما اندک ما را بیشتر دوست دارد از کار بزرگی که ادامه دار نباشد، به همین برگردد. باید بگذاریم عملِ مثبت در ما نفوذ کند و رد بگذارد. امید میرود که بتوانیم باریکهی اعمال را در طول زمان بیشتر و پر و پیمانتر کنیم و بعد بتوانیم بت بزرگِ درونمان را پایین بیاوریم و بعدتر هم مثلِ بچهی آدم به کارمان برسیم، همان خلیفه اللهی که قولش را از خدا گرفته بودیم :)
پ.ن: یکی از اساتید ما میفرمودند که اصل انجام یک عمل به اینه که یک سال تداوم داشته باشه. اگر قراری با خودتون و خدا گذاشتید و خواب موندید و فراموش کردید، ناامید نشید، انقدر کار رو از سر بگیرید تا بتونید یک سال انجامش بدید و میگفتن اگر اصرار کنید، میتونید و از پس نفستون برمیاید!