حاج آقا میگفت این چیزهایی که ما اسمش را میگذاریم محبت به خانواده، به دوست، به فلان و بهمان، تعلقی بیش نیست. حبِ واقعی خالی شدن دل از غیر و پر شدنش از خداست و اهل بیت(ع) که وجه الله اند.
*
دلت سرت را گول مالیده آدم! حالت اگر بد شد، رو دل که کردی، حداقل بدان چهات شده. چیزهایی را پشت هم به خورد خودت دادهای که برای تو نبوده، مناسب طبعت نبوده. گول نزن خودت را، غذای سالم بخور! آدمی که با نفت و گازوئیل کار نمیکند. میکند؟ انقدر توی دلت خرت و پرت فرو نبر که جا برای اصل جنس باقی نماند. حیف است ها، گفتن از ما!
سرِ کیسهی دلم را باز میکنی
وقتی خستهام
وقتی بینهایت خستهام
دانه دانه برمیداری و بدسلیقگیام را در جمع آوری این همه سوغات غیر قابل استفاده تحسین میکنی
دلم سبک میشود
خیلی سبک
انگار نه راهی بوده٬ نه تنهایی و نه خستگی ...
هیچ دیدهای
دریا
در هر موج جان میگیرد و پس میدهد؟
مثل صنوبری خفته در سینهی من
با هر بار دیدن
و ندیدن تو
*هوشنگ ابتهاج
با که باید حرف زد
از تنگی دلی که یک عمر همهی راه را اشتباه رفته؟
تکثیر شدهای
در تمام ذرات عالم
یا نه٬
این عالم است که تکثیر شده است از تو
به کهکشان ها و سیاره ها و ستاره ها
مثل آینهای که می شکند
و هزار مرتبه تکرار میکند جمال آفتاب را
هر ذره ای از توست و تو همه عالمی
و چه شوربخت است آن ذره ای
که سرچشمهی حیاتش را انکار میکند
*شعر فواد کرمانی دربارهی حضرت علی(ع) : کاملش
+ برگ رخصت شاعری برای شما را٬ خودتان باید بدهید. لابد لیاقتش را نداشتهام٬ اما دلم که میسوزد٬ همین ها را بلدم بنویسم برایتان.
++ استاد عزیزمان امشب میگفت: «به خدا قسم که ما در طول عمر خود یک یا علی نگفتهایم؛ یک یا علی واقعی که تمام ذرات جسم و تمام هزار مرتبهی روحمان با آن همراه شود. از آن یا علی ها که امام سجاد(ع) میگفت و از هوش میرفت٬ یا علی گفتن این است.»
همیشه نگران منی
تا گرسنه نمانم
که شیشهی عینکم تمیز باشد
و شبها زود بخوابم
اما من فقط نگران یک چیزم
تو روزی نباشی
«نیما معماریان»
چیزی عوض نشده
فقط تقویمها شیکتر شدهاند
و سالهاست دو روز پشت سر هم سرخاند
میگویی نه
مسلمی بفرست
تا از بلند ترین برج پایتخت
پرتش کنیم!
سعید بیابانکی/ نامههای کوفی
سهم من و تو از روزهای بارانی
یک نگاهِ کشدارِ است به پنجرههایی که دم دستمان اند
انگار که سیل همهی خیابان ها را
ماشینها را
پیاده رو ها را
خانهها را
شهرها را
برده باشد
من و تو مانده باشیم
در دو جزیرهی دور افتاده
با دو پنجره
همین!
چیزی نمیفهمیم
از دلِ عاشقان واقعی
فهم ما از تمامِ آن «آه» است
آه؛
تنها کلمهای که دلتنگی را به تمام زبانهای زندهی دنیا ترجمه میکند