اولین امضاهای خانم نویسنده :دی

امشب برای دو تا از صبح زودهای زندگیم دو نسخه از این یادداشت رو که توی همشهری جوان چاپ شده بود امضا کردم. اولش نوشتم: «بین الطلوعین زمانی است برای نفس کشیدن، برای بلند شدن همه‌ی موجودات عالم. چقدر خوب که به خصلت بین الطلوعین نزدیکی»

ندا با ذوق می‌گفت: «تا به حال کسی توی جراید در مورد من ننوشته بود!» و من خدا رو شکر می‌کردم برای دیدن این آدم‌ها از نزدیک. آدم‌های خنک، سبک و روان. آدم‌های بهشتیِ واقعی.

۲ لایک
۲۴ خرداد ۰۱:۴۷ گـمـ نـآم
تو کودوم شماره چاپ شده ؟ :))) وای :)

:))))

می خونی شما همشهری جوان؟
چه خوب!

چرا انقدر صبح زود  های اطرافت زیاده! یعنی چی! :دی

عوضش همه "تنفس آزاد" که نیستن! :دییی

:))))))))))))))


قسمت!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان