حاج آقا مجتبی تهرانی، جملاتی دارند در شرح حدیثی از پیامبر(ص) در مورد بی ثبات بودن دنیا و ناتوانی انسان از کسب منفعت و دفع ضرر، که جدا دوای حال این روزهای من است. گزیده و جمع بندی حرف این پایین هست و اگر کاملش را خواستید بخوانید،
اینجاست.
*
هسته مرکزی این جملات چیست؟ این است که خیال نکن که تو میتوانی کاری انجام بدهی. نافع خدا است، ضارّ هم خدا است. او است که امور را برای تو تقدیر میکند. بی جهت خودت نقشه نکش. اگر نقشه بکشی، خدا به نقشه ات ضربه میزند. بنابراین، تو برو به وظیفه ات عمل کن. این چیزها را به او واگذار کن. برو سراغ خودش که سرنخ منافع و مضارّ به دست او است. این را بدان که تو هیچ کاره ای. او گفته در محدوده شرع بلند شو و به دنبال روزی برو، تو هم بگو چشم! بقیه اش را به او واگذار کن. نفع مال او است، دفع ضرر هم از او است. منافع را از او بخواه، از او این را هم بخواه که ضررها را از تو دفع کند.
روی خودت، توانت و فکرت هیچوقت تکیه نکن. هنگامی هم که او برای تو تدبیر کرد و به دستت رسید، آن را که به تو داده قبول کن، خوشحال شو و راضی شو. اگر این رضایت باشد، آنوقت یک زندگی شیرین پیدا میکنی؛ نه ضعف اعصاب میگیری، نه بی جهت دنبال دنیا می دوی، بی جهت خودت را، فکرت را و بدنت را هم ناراحت نمیکنی. هم روحت راحت است هم بدنت. در آخر هم خوشحال و راضی هستی و چشمت روشن می شود.
اینها همه در صورتی است که به او اتکا کرده باشی. از او خواستی، او هم به تو عطا کرده است. و آنچه را هم که به تو نداده صلاحت نبوده است. اگر این حالت در تو باشد زندگی تو در همین نشئه دنیایت، همراه با خوشی درونی و حتی خوشی بیرونی خواهد بود وناخوشی بیرونی هم به سراغ تو نمی آید.