دل نرم مامان

خیلی خسته شده بودم امروز٬ به قولی از پا داشتم به ملکوت اعلی می‌پیوستم! تمام روز رو یا راه رفته بودم و یا ایستاده بودم. دلم خونه رو می‌خواست. دلم مامان رو می‌خواست که باشه و برم بچسبم بهش. کلید رو انداختم توی قفل و چرخوندم. توی سکوت٬ یه نسیم آروم روی صورتم نشست؛ نسیم خلوتی. نه مامان خونه بود و نه هیچ کس دیگه. یاد شب‌هایی افتادم که وقتی می‌رسم خونه و کلید می‌چرخونم٬ بوی غذای مامان و محبتش حالم رو زیر و رو می‌کنه. اونقدری که بدون عوض کردن لباس دلم می‌خواد تا صبح دورش بگردم و ببوسمش و تشکر کنم از غذایی که پخته. فکر کردم حتما مامان وقتی میاد خونه خسته ست. حس کردم نوبت منه٬ که هوای خونه رو پز از بوی عطر محبت و زحمتم بکنم. پس بلند شدم و شبیه ترین استانبولی ممکن به دست پخت مامان رو پختم. :)
۱ نظر ۹ لایک

کارتو نریز دور!

خسته از یک روز بدون وقفه کار خونه کردن نشست پیشم و درد دلش شروع شد! می‌گفت احساس بدی بهش دست داده از این که فقط کار خونه می‌کنه و به هیچ کار دیگه‌ش نمی‌رسه٬ یه حسی مثل معطل بودن٬ مثل کار تکراری٬ مثل (دور از جون همه‌ی خانم‌های خونه) حمال بودن!!! حرف استاد غلامی رو براش بازگو کردم٬ گفتم وقتی یه کار می‌کنی هزار تا نیت کن: بگو غذا می‌پزم که بنده‌های خدا رو سیر کنم / غذا می‌پزم که بنده‌های خدا گشنه نمونن بتونن بیشتر بندگی بکنن/ غذا می‌پزم که همه رو توی خونه جمع کنم و کانون خونه رو گرم نگه دارم/ غذا می‌پزم که همه فکر کنن بهترین مامان یا همسر دنیا رو توی خونه دارن/ غذا می‌پزم که بزنم تو دهن شیطون! / خونه رو جمع می‌کنم که وسایل آسایش و آرامش چند تا بنده‌ی خدا رو فراهم کرده باشم/ زرنگ باش! کارتو نریز دور. هر یه دونه ش رو با هزار تا نیت متفاوت بکن هزار تا کار احساس مفید نبودنتم از بین میره اینجوری.

اشک تو چشماش جمع شده بود :)))))

۲ نظر ۲ لایک
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان