آه

چیزی نمی‌فهمیم

از دلِ عاشقان واقعی

فهم ما از تمامِ آن «آه» است

آه؛

تنها کلمه‌ای که دلتنگی را به تمام زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه می‌کند

۴ لایک
۱۴ مهر ۱۹:۲۲ صحبتِ جانانه
و تازه بعد از درک عشق باید گفت:

می گفتم عشق و می ندانستم چیست
می گفتم یار و می ندانستم کیست
گر یار اینست چون توان بی او بود؟
ور عشق اینست چون توان بی او زیست

دم شاعرش گرم :)

۲۱ مهر ۲۲:۴۲ از تبار نسیان...
خییلی خووب
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان