خیلی از کارها بیشتر از توانایی، توفیق میخواهد و این که باعث میشود ما برای شما نتوانیم کاری کنیم آقا، از بدبختی و بیتوفیق بودن خودمان است. من نمیدانم باید چه کار کنم، فقط یادم هست شما زود راضی میشدید با قلم، با این که بنویسیم دوستتان داریم. من دوستتان دارم آقا، هر چند بدترین بنده باشم روی این کرهی خاکی. اگر راضی به کار کردنم نمیشوید، لااقل آرامم کنید ... یا نه، خودتان کاری کنید. خودتان آبرویم را بخرید و برای کار خودتان کاری کنید. من دیگر نمیدانم باید چه کار کنم. دستم خالی ست و کسی نمانده که فکر کنم میشود به یاری اش طلبید و نطلبیده باشم.
۱۰ ارديبهشت ۹۵