*
یه روزی شنیدم که میگفت: «کوچیک نمونیها ... باشه؟ پایین بپری بازیت میدن...»
**
این روزها که ذهنم پر از دغدغههاییه که روزی حل شده فرضشون میکردم، میفهمم چی گفت. سنم که کمتر بود، زورم به خودم بیشتر میرسید انگار. حواسم بیشتر به بازیهای دنیا بود. هر سال که بزرگتر میشم، کوچیکتر میشم انگار. برای آدم کوچیکها، دنیا خیلی بزرگه. یا گم میشن توش، یا میوفتن تو چاه و در نمیان. آدم کوچیکها خلاصی ندارن از دنیا... حیف از آدمها، که کوچیک بمونن، که بازی بخورن ...
۷ بهمن ۹۵