در عمر بیست و چند ساله ام از هیچ کس بیشتر از دوستی که با وسواس و خیرخواهی نصیحتم کند خیر و برکت ندیدهام... نصیحت دارد توی دوستیها و روابطمان فراموش میشود و هیچ چیز خطرناکتر از این نیست. گویی دوستی و رابطهی مسلمانی خانهایست که روی نصیحت بنا شده و حالا پایهها پوسیده و هر لحظه این عمارت در خطر است. شاید خیلیها قبول نکنند اما به نظرم همین چشم پوشی ما از عیوب یکدیگر است که قوام از جمعها و اجتماعمان گرفته و از برخی جهات سست و متزلزلمان کرده. ما اگر نسبت به خودمان حساس نباشیم، دیگرانی که با ما نیستند دیگر نصیحتمان نمیکنند، آبرویمان را می برند!
شاید اگر اسلام، واگویی عیوب دوستان به خودشان را جزو حقوق واجب به حساب آورده از همین باب باشد. شما را به مقدساتتان بیایید این را جدی بگیریم!