یک روزی اینجا، هی تنبلی میکنی و از فایلهای لپ تاپت، با این که نیازشان داری یک آپ نمیگیری و هی امروز و فردا میکنی و به خیال این که اطلاعاتت توی هارد D ذخیره است و طوریش نمیشود، دسته بندی و مراقبت و محافظت نمیکنی و یکهو لپ تاپت دیگر روشن نمیشود و زنگ میزنند و میگویند: «یک جوری خراب شده که هیچ کدام از اطلاعات دیگر در دسترس نیست.» درست توی روزی که خیلی از آنها را میخواهی و کارت بهشان گیر است، دیگر نیستند که کمکی کنند.
یک روزی هم آنجا به خودت میآیی، میبینی از هیچ کدام از کارهایت بک آپ دل قرص کنی نگرفتی و به خیالت که جایش امن است، هی روزها را سپری کردهای و ول گشتهای! و درست وقتی حتی یک کار خوب، نجاتت میدهد هیچ کدام از کارهای خوبی که کردهای، دیگر نیستند که کمکی کنند. چه پایان غم انگیزی.
پ.ن: مصحف شریف به زبان ساده میگوید: میخواهید شما را به خسارت دیده ترین آدمها راهنمایی کنم؟ آنهایی که اعمالشان تباه شده و تصور و توهمشان این است که در حال انجام کارهای خوبی هستند و دیگر عاقبتشان تضمین است! (۱۰۳ و ۱۰۴ سورهای مبارکهی کهف را بخوانید، به این ترجمهی شاخ شکستهی بیخود من بسنده نکنید)