حُسن یوسفی از رفقا می‌گفت

ما در برابر هم مسئولیم

اما رب نیستیم

پیامبر دنیای کوچک خودت باش و وقتی لازمه هجرت کنی، فکر نکن در برابر سرزمین پشت سرت مسئولی؛ چون اون سرزمین بی‌رسول نخواهد ماند.

۳ لایک
چه قدر حرف مهمی بود. ما منجی هم نیستیم. بعضی از ما فکر می کنیم منجی عالم بشریت قراره باشیم و بار همه مشکلات عالم رو به دوش می کشیم... در صورتی که نهایتا می تونیم منجی خودمون باشیم و عرصه ای که به عهده مون سپرده شده. شبیه این حرف رو چند روز پیش به یکی از دوستانم زدم.

درود بر شما بانوی بزرگوار :*

چقدر حرف درست و آن تایمی بود :))

دمتون گرم.  نفستون گرم .

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان