یک مشکل رایج و فراگیر در دوران عقد

پدر و مادرهایی که رابطه‌ی عاطفی و زناشویی کافی و گرمی با همسرشون نداشتند (که عموما نداشتند به دلیل فقدان آموزش صحیح، عدم احساس نیاز به بالا بردن دانش در این زمینه یا باورهای نادرستی که جامعه و دوستان بهشون منتقل کردند)، به احتمال زیاد دختر/ پسر، عروس و دامادشون رو در دوران عقد بسیار تحت فشار و محدودیت قرار میدن (نه که دلایل دیگه نداشته باشه؛ فرهنگی، عرفی، هرچی، اما معمولا به این اشاره نمیشه).

 

1.

با این والدین با ملاطفت رفتار کنید و نسبت بهشون گارد نگیرید. کل کل نکنید و حتی از حق خودتون هم دفاع نکنید :)) چون در مراحل بعد فشارشون رو بیشتر خواهند کرد؛ در مراسم، گل گرفتن، ماشین عروس رو چه انتخاب کردن، منزل کجا گرفتن، عیدی چه آوردن و هزاران هزار مسئله‌ی مسخره‌ی دیگه شما رو تا مدت‌ها بعد از عروسی هم تحت فشار خواهند گذاشت با کلام و عمل.

2.

از روابط عاطفی خودتون و حمایت‌های همسرتون با آب و تاب توضیح ندید و کلا توضیح ندید (مخصوصا روابط خصوصیتون، به هیچ وجه)! خیلی معمولی و عادی جلوه بدید همه چی رو، که حرصشون در نیاد. چرا باید حرصشون در بیاد؟ مگه پدر و مادر ما و دلسوز ما نیستن؟ چرا خیلی دلسوزن، خیلی زیاد، اما کسی که از چنین نعمتی به هر دلیل محروم بوده و اون رو در اختیار دیگران می‌بینه، خیلی محتمله که احساس حسادت اذیتش بکنه و شاید خودش هم ندونه از چی اذیته، و متاسفانه در این مورد خیلی قوی و کاملا انفجاری خودش رو نشون میده.

3.

توصیه‌های انذاریشون رو با مهربانی بشنوید و از این گوش به اون گوش بگذرونید؛ حالا بری سر خونه زندگیت ببینیم طرف چی کار می‌کنه، حالا انقدرم رو نده بهش، پول ازش بخواه، بگو برات هدیه بگیره، این‌ها جز سرد کردن روابط زن و شوهر هیچ خدمتی به شما نخواهند کرد. نشنیده بگیرید. اصلاح کردن کم و کاستی‌ها با بکن نکن‌های بی‌سلیقه و جنگ و دعوا اتفاق نمی‌افته. مقداری هنر و صبوری می‌خواد.

4.

خصوصا دخترها، با مادرها، خوبه که از چیزهای عادی و معمولی با آب و تاب صحبت کنند که مادر سراغ بحث‌های حاشیه‌ای نره و فکر نکنه شما باهاش سرد شدید بعد از ازدواج و تحویلش نمی‌گیرید (چون بیشتر حواس و انرژی ناخودآگاه سمت همسر میره).

5.

قبل از افتادن در این پروسه روابطتون رو گرم کنید با والدین. بهشون احسان کنید که تا جایی که میشه باهاتون انس بگیرند.

6.

مهات‌هاتون رو بالا ببرید و و و، دوران عقدتون رو به بهانه‌های ساده طولانی نکنید؛ آشپزی بلد نیستم، مهارت ندارم، درسم تموم نشده، سطل توالتِ ستِ جا دستمالیم پیدا نکردم :))) (دیدم که میگم). زودی برید سر زندگیتون. به مراتب راحت‌تره مدیریت شرایط. هر چند اصولا تا سال اول و یا تا بچه‌ی اول باید تحمل و مهارت نشنیدن حرف‌هایی از سنخ چیزی که بالاتر گفتم رو داشته باشید.

۸ لایک

سلام. طاعاتتون قبول‌.

ای بابا چقد به موقع شروع کردید در مورد دوران عقد مینویسید برامون. خدا خیرتون بده مفیدن.

 

ولی حرف اطرافیان تو این دوران ناخودآگاه تاثیر خودش رو میزاره. هرچی آدم بخواد گوش نده، بازهم...

سوره‌ی ناس و فلق رو زیاد بخونید.

گوشتون رو ایزوله می‌کنه در برابر حرف‌های نامربوط.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان