برید از اونا بپرسید که شنیده‌ها رو دیدن

شاید برای جوان‌های هم سن و سال من، درک مفهوم بی‌مروتی، نابرادری و خمیده شدن کمر از ناراحتی خیلی فانتزی باشد. حق دارند بیچاره‌ها؛ آن‌ها چون تویی را نداشته‌اند که  اینطور کم‌لطفی کردن بلد باشد! می‌دانم که نمی‌دانستی چه می‌گویی و شاید هیچ‌وقت هم ندانی که تیزی جملات امروزت توی قلبم فرو رفته و من از آن زمان با درد این تیزی تلخ نفس می‌کشم.

*

شنیده‌ام و از صحت شنیده‌ام مطمئن نیستم؛ که حضرت امیر(ع) را متهم به سفاهت و سادگی کردند و هیچ چیز بیشتر از این حضرت را نیازرد. فقط خدا گواه است که اتهام سنگینی است، خدا به سر شمایی که مسلمانی نیاورد به بزرگی اش.



+این ترانه تداعی احساس روزهاییه که هیچ‌وقت ندیدم؛ بشنوید.

۰ لایک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«بعد از این نام من و گوشه‌ی گمنامی‌ها
که غریبان جهان شهره‌ی آفاق‌ ترند»
موضوعات
کربلا ای کاش مسافرت بودم (۱۳)
یادداشت‌های یک زن خانه‌دار (۱۴)
چوپان معاصرطور (۱۵)
ما اینجوری دیدیم (۱۲۲)
اتفاق خودش نمی‌افتد (۷۸)
رج به رج (۱۳)
هنگامه‌ی تب (۳۸)
مداد سفید (۵۰)
خنده ی گشاد (۱۱)
اونی که برام قله ست (۱۶)
اینجور وقتا (۵۷)
مداد سرخ (۱۷)
دیالوگ‌های ماندگار (۴)
تا پخته شود خامی (۱۴)
من ریحانه‌ام (۱۱)
نامه های جمعه (۲)
برکه ی کاشی (۱۲)
کلاس طلیعه (۸)
با توام (۱۲)
پیوند ها
لابلای گل های پیراهنش
یک ذهن مُشَبَّک
نیوفولدر
پرانه ام
سلام
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان